خانه » اخبار » بازی های نوستالژی خارجیا: از کانادا تا ژاپن

بازی های نوستالژی خارجیا: از کانادا تا ژاپن

58

بازی های نوسالژیک کره جنوبی

 

وقتی از بازی نوستالژیک کره جنوبی حرف می‌زنیم، منظورمون فقط یه سرگرمی ساده نیست. این بازی‌ها بخشی از خاطرات جمعی مردمه. چیزایی که بچه‌های دهه شصت و هفتاد کره‌ای باهاش بزرگ شدن. حالا شاید نسل جدید بیشتر با موبایل و بازی‌های دیجیتال سرگرم باشن، ولی قدیمی‌ترها هنوز با عشق از اون روزا یاد می‌کنن.

یکی از معروف‌ترین بازی‌های سنتی کره‌ای، بازی “ttakji” یا همون تا کردن کاغذ و زدنش به زمین بود. شاید الان با سریال بازی مرکب معروف‌تر شده باشه، ولی برای بچه‌های کره‌ای، این یه رقابت جدی بود. هر کسی سعی می‌کرد با یه ضربه قوی، مهره طرف مقابلو برگردونه.

بازی gonggi هم خیلی بین دخترها محبوب بود. پنج تا سنگ ریزه یا دونه کوچیک که باید با یه ریتم خاص پرت و جمع می‌کردی. تو نگاه اول آسون بود ولی واقعا تمرکز و مهارت می‌خواست. این بازی هنوزم گاهی تو مدارس ابتدایی دیده می‌شه.

بازی نوستالژیک کره جنوبی فقط محدود به فضای خونه نبود. توی فستیوال‌ها، بازی‌های دسته‌جمعی مثل طناب‌کشی یا yut nori هم اجرا می‌شد. yut nori یه بازی سنتی خانوادگیه که با چوب‌های مخصوص انجام می‌شه و قوانین خاص خودش رو داره.

جالب اینه که خیلی از این بازی‌ها با بازی‌های سنتی ایران هم شباهت دارن. مثلا gonggi تا حدی شبیه لی‌لی سنگ ماست، یا ttakji رو می‌تونیم با تیله‌بازی یا همون فرفره مقایسه کنیم.

کانادا

Christmas Card | Kids Drag Yule Log Through Snow | Harriet Bennett Repro Vintage Style image 1

بازی های نوستالژی کانادا یه جور خاصی از سادگی و صمیمیته. اون دوران که بچه‌ها هنوز با آدم‌برفی ساختن و بازی‌های گروهی توی برف خوش بودن، حتی فکرشم نمی‌کردن یه روزی بچه‌ها با گوشی و چت آنلاین سرشون گرم بشه. دنیای امروز فرق کرده ولی اون خاطرات هنوز تو دل خیلیا زنده‌ست.

یکی از معروف‌ترین بازی‌ های نوستالژی کانادا، “British Bulldog” بود. یه بازی پرتحرک که توی حیاط مدرسه‌ها طرفدار زیادی داشت. بچه‌ها باید از یه سمت به سمت دیگه‌ی زمین می‌دویدن و کسی که “bulldog” بود باید سعی می‌کرد اون‌ها رو بگیره. با اینکه بعضی مدارس بعداً به خاطر خشونتش ممنوعش کردن، ولی هنوزم تو خاطره‌ها هست.

“Hopscotch” یا همون لی‌لی خودمون هم یکی دیگه از بازی‌های کلاسیکه که توی کانادا هم محبوب بود. یه تکه گچ، یه زمین صاف، و چندتا مربع. این بازی خیلی آروم بود، اما لذت‌بخش.

یه بازی دیگه که خیلیا باهاش خاطره دارن، “Capture the Flag” بود. بازی گروهی که توی پارک‌ها یا کمپ‌های تابستونی برگزار می‌شد. دو تیم، دوتا پرچم، و کلی دویدن و برنامه‌ریزی. این بازی به همکاری و چت‌ و گفت‌وگو بین اعضای تیم نیاز داشت تا بتونن پرچم تیم مقابل رو بدزدن.

بازی‌های زمستونی هم جای خودشونو دارن. از سر خوردن روی یخ با کفشای معمولی گرفته تا ساختن قلعه‌ی برفی و بازی‌های تخیلی. حتی پرت کردن گلوله‌های برفی، یه جنگ‌ بازی واقعی بود که قوانین نانوشته‌ی خودش رو داشت.

ژاپن

وقتی از بازی های نوستالژیک ژاپن حرف می‌زنیم، ناخودآگاه میریم سراغ سادگی‌های شیرین. ژاپن همیشه به خاطر تکنولوژی و بازی‌های دیجیتال معروف بوده، ولی قبل از کنسول و مانیتور، بچه‌ها بازی‌هایی داشتن که هنوز تو ذهن خیلی‌ها جا خوش کرده.

یکی از محبوب‌ترین بازی‌ها، “Kendama” بود. یه توپ چوبی که با یه نخ به یه دسته وصل شده بود و بچه‌ها باید توپ رو طوری بندازن که روی یکی از سه سطح دسته فرود بیاد. ساده به نظر میاد ولی مهارت می‌خواست، و رقابت توی مدرسه‌ها خیلی جدی بود.

“Daruma Otoshi” هم از بازی‌های سنتیه که توش باید با یه چکش کوچیک، قسمت‌های پایین یه عروسک چوبی رو بزنی بدون اینکه عروسک بیفته. تمرکز، سرعت عمل و دقت، سه چیز مهم تو این بازی بودن.

بازی های نوستالژیک ژاپن معمولاً خیلی بصری و منظم بودن. مثلاً بازی “Menko” که کارت‌هایی با تصویر داشتن و هدف این بود که با ضربه زدن، کارت حریف رو برگردونی. یه چیزی بین تیله‌بازی و کارت‌بازی. هرکی کارت بیشتری می‌برد، قهرمان بود.

توی دهه نود، با اومدن بازی‌های الکترونیکی دستی مثل Game Boy، کم‌کم بعضی بچه‌ها دورهم جمع می‌شدن و توی حیاط یا حتی تو راه مدرسه، باهم بازی می‌کردن. گاهی حرف زدن راجع به مرحله‌های بازی بیشتر از خودِ بازی لذت داشت، یه جور چت روم واقعی ولی زنده، با صدای خنده و شور.

عربستان

بازی های نوستالژیک عربستان ریشه در سادگی زندگی صحرا و فرهنگ قبیله‌ای دارن. قبل از اینکه برج‌ها و مراکز خرید مدرن سر به فلک بکشن، بچه‌ها وقتشون رو با بازی‌های گروهی و سنتی پر می‌کردن. بازی‌هایی که به ابزار خاصی نیاز نداشتن، فقط کمی خاک، چندتا سنگ و کلی انرژی.

یکی از شناخته‌شده‌ترین بازی‌ها، “الغمیضة” یا همون قایم‌موشک خودمونه. توی کوچه‌های تنگ و خاکی، بچه‌ها یکی رو چشم‌بسته می‌کردن و بقیه با خنده فرار می‌کردن. اون هیجان وقتی صدا پای یکی از بچه‌ها شنیده می‌شد، هنوزم برای خیلی‌ها زنده‌ست.

“السبع حجار” هم یکی دیگه از بازی‌های معروف بود. هفت سنگ رو روی هم می‌چیدن و با یه توپ سعی می‌کردن اون‌ها رو بندازن و قبل از اینکه تیم مقابل توپ رو بگیره، سنگ‌ها رو دوباره بچینن. یه بازی پرتحرک که حسابی دویدن داشت.

بازی های نوستالژیک عربستان معمولاً در فضای باز و بدون برنامه‌ریزی خاص انجام می‌شدن. چیزی که باعث می‌شد بچه‌ها بدون اینکه حتی متوجه بشن، مهارت‌هایی مثل کار گروهی، دقت، و عکس‌العمل سریع یاد بگیرن.

جالبه بدونی با اینکه حالا خیلی از بچه‌ها با گوشی و بازی آنلاین سرگرمن، هنوز تو بعضی مناطق سنتی، بازی‌های قدیمی بین بچه‌ها اجرا می‌شن. حتی بعضی مدرسه‌ها برنامه دارن برای زنده نگه داشتن این بازی‌ها، چون معتقدن چیزی توشون هست که تو هیچ اپلیکیشنی پیدا نمی‌شه.

ترکیه

قبل از اینکه موبایل و تکنولوژی زندگی‌هامون رو پر کنه، دنیای بچه‌های ترکیه پر از لحظه‌هایی بود که با دست خالی، اما دل پر می‌گذشت. سرگرمی‌هایی که توی کوچه‌های باریک، بالکن‌های قدیمی و حیاط خونه‌ها شکل می‌گرفت، حال‌وهوای خاصی داشتن.

یکی از اون سرگرمی‌های پرطرفدار تو محله‌های استانبول، چیزی شبیه به تیله‌بازی بود. بچه‌ها با سنگ‌های کوچیک یا گلوله‌های شیشه‌ای بازی می‌کردن و هدفشون زدن مهره‌ی حریف بود. این رقابت ساده همیشه پر از خنده و شیطنت بود.

یه تفریح دیگه، چیزی شبیه به قایم‌موشک خودمون بود. تو کوچه‌های قدیمی که پر از پله و دیوار بود، قایم شدن تبدیل می‌شد به یه ماجرای هیجان‌انگیز. گاهی وقتا حتی صدای اذون می‌اومد و بچه‌ها هنوز تو گوشه و کنار دنبال هم می‌دویدن.

یکی دیگه از سرگرمی‌ها که توی محله‌های شلوغ استانبول زیاد دیده می‌شد، چیزی بود که با دستمال انجام می‌شد. یه نفر با دستمال کوچیکی به بقیه نزدیک می‌شد و یهو روی شونه‌شون می‌ذاشت و فرار می‌کرد. اسمش فرق می‌کرد ولی حسش شبیه به دزد و پلیس خودمون بود.

با اینکه الان بیشتر نوجوانا وقتشونو با گوشی می‌گذرونن و سرگرمی‌های دیجیتال و بعضی‌هاش حتی به صورت آنلاین انجام می‌شه، اما هنوز توی دل خیلی‌ها اون خاطرات خاک‌گرفته زنده‌ست. حتی بعضی پدربزرگا و مادربزرگا، موقع تعریف کردن اون روزا، برق خاصی توی چشمشون هست.

فرقی نمیکنه کجا باشیم …

فرقی نمی‌کنه کجای دنیا باشیم؛ توی کوچه‌های قدیمی عربستان، کنار درخت‌های گیلاس ژاپن، لای کوه‌های مه‌گرفته ترکیه یا وسط برف‌های کانادا… کودکی همیشه یک جور خاصی جریان داره. نه نیاز به اینترنت داره، نه گرافیک بالا. یه تیکه زمین، چندتا دوست، یه مشت خنده‌ی بی‌دلیل.

هر کشوری خاطرات خودش رو داره، ولی اون چیزی که مشترکه، حس آزادی و رهایی لحظه‌هایی‌یه که هیچ‌وقت تکرار نمی‌شن. شاید امروز سرگرمی‌ها فرق کرده باشه، شاید همه چیز رفته باشه سمت گوشی و تبلت و چت روم و بازی آنلاین، اما اون صدای دویدن بچه‌ها، قایم شدن پشت دیوار، و خنده‌ی ناگهانی، هنوز ته دل همه‌مون هست.

کاش گاهی وسط این دنیای شلوغ، یه دقیقه چشم‌هامونو ببندیم و برگردیم به اون عصرهایی که همه چیز با یه سنگ، یه توپ یا یه تکه چوب شروع می‌شد. چون بعضی حس‌ها، قدیمی نمی‌شن… فقط ساکت‌تر می‌شن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *